هیچ مدرک شناساییای در صحنه پیدا شدن جسد سوخته به دست نیامد اما قطرات خون نشان میداد که زن ناشناس ابتدا در فاصله 50 متری کشته شده، سپس با کشانده شدن به آنجا
ساعت 6 عصر 21 خرداد ماه سال جاری 1392 در جنگل سرخه حصار تهران جسد سوخته زنی پیدا شد که یک جنایت آتشین را مقابل پلیس جنایی پایتخت قرار داد.
هیچ مدرک شناساییای در صحنه پیدا شدن جسد سوخته به دست نیامد اما قطرات خون نشان میداد که زن ناشناس ابتدا در فاصله 50 متری کشته شده، سپس با کشانده شدن به آنجا آتش زده شده است. کارآگاهان جنایی با دستور بازپرس شعبه 4 دادسرای ناحیه 27 تهران به تجسسهای ویژهای پرداختند و در بررسی آلبوم زنان گمشده پی بردند همزمان با پیدا شدن جسد سوخته، مردی با مراجعه به کلانتری 110 شهدا اعلام داشته که خواهر 30 سالهاش از خانه یکی از بستگانشان خارج و دیگر به خانه بر نگشته است. برادر این دختر به تیم پلیس آگاهی گفت: خواهرم ساعت 8 صبح 21 خرداد ماه برای رفتن به بانک از خانه خالهام واقع در خیابان پیروزی خارج شده و هرگز برنگشته و تلفن همراهش نیز خاموش شده است.
با توجه به آثار جراحت روی گردن دختر گمشده مشخص شد که وی قربانی ضربات چاقو بوده است که عامل جنایت با انگیزهای غیر از سرقت دست به این قتل زده و با سوزاندن آن سعی در عدم شناساییاش داشت. خیلی زود ردپای مرد 29 سالهای به نام حسن به دست آمد و مشخص شد وی خواستگار دختر جوان بوده و آخرین بار نیز با وی دیده شده است.
حسن خیلی زود تحت بازجویی قرار گرفت و ادعا کرد بیگناه است و اطلاعی از سرنوشت وی ندارد. همزمان کارآگاهان دریافتند که وی متاهل است و زن دو بچه دوقلو 2 ساله دارد و خانوادهاش هیچگونه اطلاعی از آشنایی وی با قربانی جنایت ندارند.
8 ساعت طول کشید تا سکوت این مرد مرموز بشکند و وی 25 خردادماه قتل آتشین دختر جوان را بهگردن گرفت.
حسن به افسر پرونده گفت: از فروردین ماه سال 90 با این دختر آشنا شدم، البته ارتباط ما محدود به تماسهای تلفنی بود ولی پس از گذشت مدتی این ارتباط هر روز بیشتر شد و این در حالی بود که من از وی خواستگاری کرده بودم و او نمیدانست زن و بچه دارم.
عامل جنایت خاموش افزود: رابطه عاطفی من و قربانی ادامه داشت تا اینکه من صاحب دو بچه شدم و بعد از مدتی وی نیز از موضوع اطلاع پیدا کرد؛ از آن زمان درگیریهای ما با یکدیگر آغاز شد و مرتباً تهدید میکرد که موضوع را با همسر و خانوادهام در میان خواهد گذاشت.
حسن گفت: زمانیکه اطمینان پیدا کردم این دختر قصد دارد با مطرح کردن موضوع با خانوادهام به نوعی از من انتقام بگیرد، تصمیم به قتل گرفتم، به همین خاطر ساعت 8 صبح به سراغش در خیابان پیروزی رفته و پس از سوار کردن وی به خودرویم به سمت جنگل سرخهحصار رفتیم؛ مدتی با هم صحبت کرده تا اینکه باز با هم درگیری لفظی پیدا کردیم و او دوباره تهدیدهایش را مطرح کرد؛ در حالی که عصبانی شده بودم تصمیم به قتل گرفته و چندین ضربه چاقو به گردن، دست و دیگر قسمتهای بدن قربانی زدم، بعد از جنایت در داخل خودرو، جسد را به داخل شمشادهای داخل پارک منتقل و مخفی کردم؛ به محل کار خود رفتم و پس از عوض کردن لباسهای خون آلود و خرید یک ظرف مواد آتش زا، باز به محل جنایت برگشتم و بعد از برداشتن 2 گوشی تلفن همراه و مدارک شناسایی، همه آنها را به همراه چاقو در داخل سطل زباله انداخته و جنازه را در داخل جنگل به آتش کشیده و به سرعت به محل کار خودم برگشتم.